خیانت یا نادانی؟ چرا برخی لبنانی ها سلاح مقاومت را نشانه می گیرند؟
بیست و یکم: عدنان منصور، وزیر خارجه پیشین لبنان در این مقاله به دوگانه ای سرنوشت ساز ˮتحویل یا تسلیمˮ درباره ی خلع سلاح مقاومت پرداخته است.
سرویس جهان مشرق
- دکتر عدنان منصور، وزیر خارجه پیشین لبنان طی مقاله ای در روزنامه البناء به دوگانه ای سرنوشت ساز "تحویل یا تسلیم" درباره ی خلع سلاح مقاومت پرداخت و نوشت: در میانه ی نبرد با دشمن "اسرائیلی" و اشغال خاک لبنان، و در صورتیکه این رژیم بازهم به نقض توافق ترک مخاصمه ادامه می دهد و عامدانه به حملات روزانه مقابل لبنان دست می زند، مانع از بازگشت مردم به روستاهای مرزی خود می شود، جنگنده ها و پهپادهایش مناطق و خانه ها را بمباران و با خاک یکسان می کنند و شهروندان را می کشند و زخمی می کنند، شاهدیم که کمیته ی پنج گانه به ریاست آمریکا تنها نظاره گر این صحنه است و از زمان اجرائی شدن توافق در تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴، در سکوتی همچون سکوت گورستان ها فرو رفته است.
ایالات متحده آمریکا همراه با کشورهای اروپایی اثرگذار همچون بریتانیا، فرانسه و آلمان، آشکارا جانب "اسرائیل" را بدون هیچ قید و شرطی گرفته اند و چشم بر تهدیدها و تجاوزهای روزانه ی آن به لبنان بسته اند، در صورتیکه لبنان خود به مفاد توافق پایبند بوده است.
در برابر ادامه ی اشغالگری "اسرائیل" و تجاوزهای روزانه ی آن، غرب به همراه این دشمن و آنهایی که در داخل لبنان در مدار آنها حرکت می کنند، بر خلع سلاح مقاومت بدون هیچ قید و شرطی اصرار دارند.
جانبداری آمریکا و کشورهای غربی از "اسرائیل" و ن ها بایستد، به دشمن جسارت بخشیده تا هر آنچه می خواهد انجام دهد: اشغال کند، ویران کند، بکشد، آواره سازد، و در نهایت نیز تجاوزات خودرا به بهانه ی "دفاع از خود" توجیه کند! اما آیا هیچ فرد عاقل و ناظری بی طرف در خارج می تواند قبول کند که لبنان سلاح خودرا تسلیم کند؟ در صورتیکه اشغالگر هنوز بر خاک لبنان سایه انداخته و دشمن بازهم به تجاوزات روزانه اش ادامه می دهد؟!
آیا باورپذیر است که قسمتی از سیاستمداران و غیر سیاستمداران لبنانی، از وزیران و نمایندگان فعلی و سابق، و رهبران احزاب و برخی رسانه گران، مواضع غرب و اسرائیل را درباب خلع سلاح مقاومت بدون قید و شرط اتخاذ نموده باشند؟! ممکنست لبنانی ها درباب مسایل حقوقی، اقتصادی، مالی، آموزشی و دیگر مسایل داخلی اختلاف نظر داشته باشند و بخواهند برای آنها راهکار بیابند، اما این که در مورد مفهوم حاکمیت، چگونگی حفظ امنیت ملی و آزادسازی سرزمین از اشغالگران اختلاف نظر داشته باشند، واقعا شگفت آور و شرم آور است. چنین چیزی را در هیچ یک از کشورهای جهان که جنگ ها، تجاوزها و اشغالگری را تجربه کرده اند، نمی بینیم!
چرا برخی ها به عزت و حاکمیت ملی بی توجه هستند، و دیوانه ی قدرت و بهره مند از حمایت های خارجی، همدست با دشمنان وطن، و کینه توز نسبت به هم میهنان خود هستند، در آغوش کشورهای سلطه گری افتاده اند که مردم منطقه را از شکنجه، قهر، ذلت و سیاستهای تبعیض آمیز، تجزیه طلبانه، استثماری، محاصره و تحریم در امان نگذاشته اند، چرا این افراد بر خلاف جریان شنا می کنند، غرب را تحریک می کنند، و "اسرائیل" را مقابل مقاومت می شورانند، تا آنرا خلع سلاح و نابود سازند؟!
به ما بگویند: آیا با تحویل سلاح، خواهند توانست خاک لبنان را از اشغال "اسرائیل" آزاد کنند و دشمن را بدون هیچ قید و شرطی وادار کنند که به مرزهای بین المللی ترسیم شده در سال ۱۹۲۳ بازگردد؟!
آیا این افراد می توانند تضمین دهند که دشمن در آینده دیگر حاکمیت زمینی، دریایی و هوایی لبنان را نقض نخواهد کرد؟! در سال ۲۰۰۶ ترک مخاصمه برقرار شد و لبنان به قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت پایبند ماند، اما آیا "اسرائیل" نیز بدان پایبند بود؟! از آن زمان تا ۷ اکتبر ۲۰۲۳، "اسرائیل" بالاتر از ۳۵ هزار بار حریم زمینی، دریایی و هوایی لبنان را نقض کرده است، بغیر از آنکه شبکه های جاسوسی و دستگاه های شنود در خاک لبنان کاشته، و مبادرت به ترور خیلی از افراد کرده است.
آیا این افراد می توانند تضمین دهند که اگر لبنان از سلاح دفاعی اش خلع شود، "اسرائیل" در آینده آنرا تنها نخواهد گذاشت؟! چه کسی از لبنان در مقابل دشمنی وحشی، مترصد، و در کمین نشسته محافظت خواهد کرد؟! آیا این به اصطلاح "دلسوزان" لبنان و حاکمیتش، اظهارات وزیر دارایی "اسرائیل"، بزالل اسموتریچ را شنیده اند که از دولت خود خواسته "لبنان را به خاک "اسرائیل" ضمیمه کند"؟! آیا می توانند بعد از خلع سلاح، جلوی اشتیاق تل آویو برای تصرف و ضمیمه سازی بیشتر را بگیرند؟! آیا می توانند مانع "اسرائیل" شوند که به طرف آب های رودخانه ی لیتانی و فراتر از آن برود و منابع آبی اش را به یغما ببرد؟! آیا این افراد کتاب "جایگاهی در بین ملت ها" اثر نتانیاهو را خوانده اند که در آن با وقاحت نوشته، در کنفرانس ورسای در سال ۱۹۱۹، جنبش صهیونیستی از مطالبه آب های رودخانه لیتانی در جنوب لبنان صرف نظر کرد، رودخانه ای که قرار بود منبع اصلی آب برای شهرک سازی یهودیان باشد؟!
به ما بگویند، ای آنهایی که مدعی دلسوزی برای دولت و وطن هستید و بر دیپلماسی تکیه دارید: آیا دیپلماسیِ بدون پشتوانه ی قدرت توانست سرزمین جنوب را از اشغال آزاد کند یا "اسرائیل" را به اجرای قطعنامه ۴۲۵ سازمان ملل وادار سازد؟!
با چه منطقی این افراد بر خلع سلاح مقاومت قبل از عقب نشینی دشمن از سرزمین های اشغالی، و قبل از دریافت تضمین های واقعی برای ممانعت از تجاوزات آینده پافشاری می کنند؟! آیا تنها بر دیپلماسی تکیه کرده اند تا زمین را آزاد کنند، در صورتیکه آمریکا به دیوار ندبه شان تبدیل گشته و چاره ای جز ریختن اشک های "دیپلماتیک" بر این دیوار برایشان باقی نمانده است؟!
آیا این افراد می دانند که مقاومت های فرانسه، الجزایر، ویتنام، چین، اندونزی و مقاومت ملت های آمریکای شمالی و جنوبی بودند که سرزمین شان را از استعمار بریتانیا، فرانسه، آلمان، اسپانیا، پرتغال، آمریکا، ژاپن و هلند آزاد کردند؟!
این به اصطلاح "دلسوزان" وطن، برای دفاع از حاکمیت و سرزمین شان چه خواهند کرد؟!
از این نابینایان سرشار از کینه و نفرت، خصوصاً در شمال کشور، که بی وقفه در حمله به سلاح "غیر قانونی" و دارندگانش می نویسند، و در هر مناسبت به هذیان گویی و تکرار سخنان بی اساس مشغول اند، چه انتظاری می توان داشت، در صورتیکه در افق، پروژه های منطقه ای خطرناکی نمایان است که در اتاق های تاریک داخلی و خارجی طراحی می شود، و هدف آن جداسازی بخشهایی از لبنان است تا به دیگران به عنوان پاداش و هدیه داده شود، در قالب یک معامله ی بین المللی-منطقه ای پست و ننگین که حرف و حدیث آن شنیده می شود!
ای احمق ها، به ما بگویید با چه چیزی می خواهید در مقابل پروژه های تجزیه طلبانه و ویرانگری که موجودیت و وحدت ملت و سرزمین لبنان را هدف گرفته اند، مقابله کنید؟! به ما بگویید، چه طور می خواهید از لبنان حفاظت کنید؟! با دیپلماسی؟! با تحویل سلاح؟! با تمکین به تصمیمات "آمریکایی-اسرائیلی"؟! با گریستن بر دیوار ندبه ی آمریکا؟! با زاری کردن در مقابل تل آویو؟! یا با التماس بر درهای شورای امنیت و درگاه های واشنگتن، لندن و پاریس؟!
به این افراد که خواهان تحویل سلاح اند می گوییم: اگر کسانی چون شما بودند، نه سیمون بولیوار، نه مائو تسه تونگ، نه هوشی مین، نه نگوین جیاپ، نه شارل دوگل، نه احمد سوکارنو، نه احمد بن بلا و همراهانش، نه جوزف تیتو، نه جمال عبدالناصر، نه فیدل کاسترو، نه نلسون ماندلا، هیچ کدام نمی توانستند میهن خودرا از استعمار، اشغال، سلطه و استثمار آزاد کنند. اما شما از تبار این بزرگان نیستید؛ شما از تبار مارکوس در فیلیپین، نوری السعید در عراق، حسنی الزعیم در سوریه، موبوتو در کنگو، باتیستا در کوبا، پینوشه در شیلی، ارباس در پاناما، کاستیو آرمس در گواتمالا، هرتادو در اکوادور و دیگر خائنان و قدرت طلبانی هستید که وطن را فروختند.
حاکمیت وطن با قدرت سلاح حفظ می شود، نه با زبونی، خیانت، گدایی، کرنش و افراشتن پرچم سفید در مقابل دشمنی جنایتکار که از شروع پیدایشش تا حالا لحظه ای از تجاوز و جنگ بازنایستاده است.
اگر خائنان داخلی و اتکای شان به آمریکا و "اسرائیل" نبود، دشمن جرأت نمی کرد در تجاوزاتش تا این اندازه پیش برود؛ چونکه آنها را پشتوانه، بازو، یار و ستون پنجم وفادار خود در لحظات حساس می داند.
چه بسیار نیازمند بصیرت اند اینان، و چقدر لبنانی ها به وحدت صف و هدف نیاز دارند. کسی که به دشمن امید بسته، جز آهن و آتش، قتل و ویرانی نصیبی نخواهد برد.
به زودی نقاب از چهره اینان برداشته می شود و حقیقت ننگین شان آشکار می گردد؛ آنچه برای دشمن انجام داده اند، و آنچه بر سر لبنان، مردمش، خاکش و حاکمیتش آورده اند!